شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

نوروز 1395...

سلام به دختر عزیزتراز جانم  بالاخره شنبه شب رسیدیم بیرجند خونه یه دونه خواهر مامانی، خاله آرزوی شما مامان جون، بابا جونم که زودتر اومده بودن و جای دایی رضا و خاله مریم خالی بود. لحظه دیدار شما دخترخاله های نازنینم که دیدنی بود            لحظه تحویل سال ۱۳۹۵ هجری شمسی به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران ۰۸:۰۰:۱۲ (ساعت ۸ و صفر دقیقه و ۱۲ ثانیه) روز یکشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۵ هجری شمسی     نفس مامان در لحظه سال تحویل   عشق های زندگی من در کنار سفره هفت سین خونه خاله آرزو دنیا را برایتان شاد شاد...
5 فروردين 1395

آخرین روز سال 94

نفسم، دختر دردانه من سلام بالاخره رسیدیم به آخرین روز از سال 1394، یعنی شنبه 29 اسفند 94 در کل سال 94 سال خیلی خوبی واسمون بود، سالی پر از خیر و برکت، شادی و سلامتی ( که مهمتریناش که الان یادم انتقال بابایی به مشهد و خرید خونه بود ) امیدوارم سال 95 و سالهای پیش رو هم سالهای پر از خیر و برکت، شادی و سلامتی و دورهمی باشه واسه ما و واسه همه مردم آمین  شنبه 29 اسفند 1394 طبق بیشتر سالهای خوب زندگیم حرکت کردیم به سوی بیرجند، شهر مامانی، شهری پر از خاطرات زیبا واسه مامانی، شهری که هنوز عیداش بوی عید میده پر از دید و بازدیدای دسته جمعی که من خیلی دوست دارم، واقعا مسافرت کردن تو عید و دوست ندارم چون اصلن بوی عید نمیده البته از ...
29 اسفند 1394

تولد بابایی

گل دخترم سلام  امروز با یک ماه تاخیر اومدم عکسای تولد بابایی رو واست بذارم. یه تولد سه نفره که خیلی هم خوش گذشت از همه قشنگ تر شم اینکه حالا خیلی تولد رو دوست داریو کلی ذوق میکنی و از همه مهمتر باهم رفتیم واسه بابایی کادوی تولد و کیک خریدیم  عشقم مامانی عشق عشق من  همسر عزیزم  مهربانم  ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگیت مبارک تولدت آذین زندگی ام باد. دوستت دارم، با صداقت، بی نهایت، تا قیامت       یه بوس از ته دل واسه بابای دوست داشتنی خودم       دوست دارم بابایی     دو عشق زندگی من   ...
1 آذر 1394

33 ماهگی نفسم

سلام بر همدم غـــــــــم عاشـ ♥ ــق سلام برفصل عاشــــ ♥ ــــــقانه های غمناکـــــــ سلام بر ریزش برگهای ز معشـــــوق جدا سلام بر کوچه و خیابان که فــــــرش شـده از رنگهایی  پاییزی و سلام بر خدای  رنگـــــــــ پاییـــــــــزت   زیبا   دختر33 ماهه من سومين پاییز زندگیت مبارک   عاشقتم مامانی         آنقدر بی نهایتی این روزها، آنقدر روان، که می خواهم بمیرم برایت... راه که می روی، عشق می ریزد از وجودت! از لبانت، چشمانت، صورت زیبایت ... به آغوشم م...
22 مهر 1394

یه جمعه دوست داشتنی

سلااااااام نفسم جمعه 27 شهریور ماه 94 به مناسبت 10 همین سالگرد عقدمون رفتیم طرقبه بارش بارون هوا رو خیلی دلپذیر کرده بود  یه ناهار خوشمزه نوش جان کردیم (البته شب قبلشم شام رفتیم بیرون اولین جایی که من و بابایی باهم شام خورده بودیم ولی خیلی غذاش افتضاح شده بود ) بعد از صرف ناهار رفتیم مرکز خرید و بعدم شایلین طلا رو بردیم باغ وحش، من خیلی تصور بدی از باغ وحش مخصوصا باغ وحش وکیل آباد داشتم !!! ولی خیلی خوب بود و بیشتر از شما به من و بابای خیلی خوش گذشت و در نهایتم رفتیم خونه دایی رضا     همسرم  تو بهترین هستی زندگیم هستی ... با تو بودن برایم بهترین لحظات زندگی است  حسین ، ...
8 مهر 1394

تقدیم به نفسم،دخترنازنیم

جز  تـــــــــــــــو کی میتونه عزیز من باشه کی میتونه تو قلب من جا شه مگه میشه مثل  تـــــــــــــو  پیدا شه همه چیزم، آی عزیزم جز من کی واسه دیدن  تـــــــــــــو  حریصه اسمت و رو قلبش می نویسه گونه هاش از ندیدنت خیسه همه چیزم، آی عزیزم تــــــــــــــو  نباشی بی قرارم بد میبینم بد میارم، بی  تـــــــــــــو  من حس ندارم سر به زیرم گوشه گیرم کاش بمیرم، بی  تـــــــــــــو  من همه چیزم، آی عزیزم، همه چیزم واسه ما دوتا کی بهتر از ما از همین امروز تا آخر دنیا همه چیزم، آی عزیزم همه چیزم، آ آ آ آ آی عزیــــــــــــــــــــــــــــزم ...
8 مهر 1394

شایلین طلا در پارک ملت

سلام نفسم  دختر مامان واسه اولین بار دوشنبه 26 مرداد 94  در حالی که 2 سال و 7 ماه و 15 روزت بود، من و بابایی شما رو بردیم قسمت اسباب بازیهای برقی پارک ملت  ماشاءا... خیلی دختر شجاعی بودی!!! هراسباب بازی بزرگانه ایی که حالت تاب داشتو می خواستی سوارشی من و بابایی هم باید کلی باهات صحبت می کردیم تا قانع میشدی که این اسباب مناسب سنت نیست!!! متاسفانه فقط دو اسباب بازی مناسب سنت بود !! یکی جامپینگ و دیگری هواپیما وقتی میخواستی سوار هواپیما بشی من خیلی استرس داشتم آخه تنها بودی. قبلا  وقتی  خیلی کوچیک تر بودی تهران سوار شدی ولی اون موقع پارسا جون همراهیت کرد. وقتی تو صف بودی به یه گل پسری که اونم تن...
8 مهر 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد