شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

یه جمعه دوست داشتنی

1394/7/8 12:49
نویسنده : مامان و بابا
471 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااام نفسم

جمعه 27 شهریور ماه 94 به مناسبت 10 همین سالگرد عقدمون رفتیم طرقبه بارش بارون هوا رو خیلی دلپذیر کرده بود  یه ناهار خوشمزه نوش جان کردیم (البته شب قبلشم شام رفتیم بیرون اولین جایی که من و بابایی باهم شام خورده بودیم ولی خیلی غذاش افتضاح شده بودغمگین)

بعد از صرف ناهار رفتیم مرکز خرید و بعدم شایلین طلا رو بردیم باغ وحش، من خیلی تصور بدی از باغ وحش مخصوصا باغ وحش وکیل آباد داشتم !!! ولی خیلی خوب بود و بیشتر از شما به من و بابای خیلی خوش گذشت و در نهایتم رفتیم خونه دایی رضا

 

 

همسرم 

تو بهترین هستی زندگیم هستی ...

با تو بودن برایم بهترین لحظات زندگی است 

حسین، عزیزم عاشقانه و بی نهایت دوست دارم

 

 

 

 

 

 

 

فدای این همه ذوق تو بشم نفسم

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد