شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

آخرین روز سال 94

1394/12/29 8:52
نویسنده : مامان و بابا
327 بازدید
اشتراک گذاری

محبتنفسم، دختر دردانه من سلام

بالاخره رسیدیم به آخرین روز از سال 1394، یعنی شنبه 29 اسفند 94

در کل سال 94 سال خیلی خوبی واسمون بود، سالی پر از خیر و برکت، شادی و سلامتی ( که مهمتریناش که الان یادم انتقال بابایی به مشهد و خرید خونه بودجشن)

امیدوارم سال 95 و سالهای پیش رو هم سالهای پر از خیر و برکت، شادی و سلامتی و دورهمی باشه واسه ما و واسه همه مردم آمین

 شنبه 29 اسفند 1394 طبق بیشتر سالهای خوب زندگیم حرکت کردیم به سوی بیرجند، شهر مامانی، شهری پر از خاطرات زیبا واسه مامانی، شهری که هنوز عیداش بوی عید میده پر از دید و بازدیدای دسته جمعی که من خیلی دوست دارم، واقعا مسافرت کردن تو عید و دوست ندارم چون اصلن بوی عید نمیدهتعجب

البته از 8 اسفند سال 90 که بهترین بابابزرگ دنیا واسه من وبه قول خودمون آفاجون قمری فوت کردن، غم و دلتنگی و بغض سنگینی روی سینم هست که با گذشت زمانم کم نشده و هر بار حرکت به سوی بیرجند این دلتنگی رو بیشتر میکنه و میگم آقاجون کاش هنوز بودیغمگینغمگینغمگین

آقاجونم روحت شاد و یادت گرامی جات خیلی خیلی خالیه 

بگذریم یکی یه دونه من، چراغ خونه من، سفر به سمت بیرجند آغاز شد و دردانه من تو صندلی ماشینش نشست و تا تربت که لالا بود تا نزدیکای گناباد چرت میزد ولی بعدش که بیدارشد دائما میپرسید کی میرسیم بیرجند خونه خاله آرزو، کی میرسیم پیش رونیکاسوال

در ادامه عکس های شایلینی در آخرین روز سال 94 

شکلک های محدثه

 

 

اینم از شایلین مامان در استراحتگاه بین راه ( خضری)

 

 

 

 

 

 

عاشقتم مامانی همیشه خوش وخرم، شاد و سرحال باشی عزیز دلمبوسمحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد