شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

دختر گلم در آستانه چهار ماهگی

1392/2/12 23:09
نویسنده : مامان و بابا
448 بازدید
اشتراک گذاری

نازنین مادر 2 روز دیگر 4 ماهه میشی آخه تو چقدر زود بزرگ میشی مامانی فدات بشهماچ تو این یک ماه خیلی تغییر کردی و کارای جدیدی انجام دادی ولی فرصت نکردم بزارم توی وبت تعجب آخه شما گرچه خیلی خانمی ولی همیشه باید باهات حرف بزنیم تا خانمی هم نگاه کنن و بخندن خلاصه دلقکت شدیم والا...دلقک

خوب حالا هم یکسری از عکسات با کارای جدیدی که انجام میدی خنده

روزی یک ساعت تو تختت به خواب ناناز میری ! امیدوارم عادت کنی که تو تختت بخوابی. کلی هم با عروسکای آویزت حال می کنی مامانی و تا آهنگش تمام میشه دست و پا می زنی تا برات کوک کنم .

 

 

دستاتو خیلی دوست داری و باهاشون کلی حال میکنی و مشتاتو می خوری گاهی هم دو مشتتو باهم

 

 

 

دخملی نازم تو حمومم ول کنه دستات نیستی


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیگه اینکه عروسکاتو می تونی بگیری قبلا وقتی تو تشک بازیت می ذاشتمت عصبانی می شدی آخه نمی تونستی عروسکاتو بگیری و اشکت در می اومد کلافه ولی یه روز صبح در حالی که من و بابایی داشتیم صبحانه می خوردیم و تو رو تو تشک گذاشته بودیم دیدیم یکی از عروسکای تشک گرفتی کلی ذوق کردیم تشویق تازشم نفهمیدیم چه جوری عروسکو از تشک کندی!!!

 

 

 

 

 

یه روزم گذاشته بودمت توی تشک بازیت شروع کردی به نغ نغ کردن آخه حوصلت سررفته بود دیگه گلم خمیازه البته بعد از ده دقیقه شایدم کمتر منم چون واقعا کار داشتم فقط آهنگ تشکتو روشن کردمو رفتم سراغ  کارم با تعجب دیدم ساکتی دخملم اومدم سمتت دیدم در تلاشی ببینی صدا از کجاست آخه تو ماشاا... خیلی باهوشی مامانی!!!چشمک

 

 

 

 دخترگلم دیگه می تونه دمر باشه و سرشو بالا بگیره

هورا

 

فدای اون خندت بشم مامانی


 

گلکم چند باریهم قلت زدی ولی هربار اینکاررو کردی دوربین در دسترس نبود افسوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مهوش-بهروز
12 اردیبهشت 92 0:06
سلام سلام صد تا سلام به شالین جوون،چه کارای قشنگی یاد گرفتی.هر روزم بزرگتر میشی ماشاالله.تازه چند ماه دیگه هم به طرف اسباب بازیهات چهار دست و پا میری.همیشه بخندی ناناز.بوس

باتشکر فراوان از شما
حسام
14 اردیبهشت 92 21:21
جان من چقد پول گرفتید این همه تبلیغ این تشک رو کردید؟!!! نه جان من
هزار ماشاالله خیلی بزرگ شده. خدا حفظش کنه.


یه تشک رایگان برای خودم!

خاله فهيمه
18 اردیبهشت 92 8:21
ماشا ا...... ماشاا..... از با هوشيش كه نگو ...بچه داشنمند به دنيا آمده ......خدا انشا ا..براتون حفظش كنه ...شايلين جون نميدوني چقدر ديوانه وار دوستت دارم وقتي عكساتو ميبينم كلي ذوق ميكنم برات شعر ميخونم انشا ... هميشه زير سايه پدر ومادر عزيزت روزگار را به خوشي سپري كني .
حسام
18 اردیبهشت 92 20:21
فقط یه تشک؟؟؟ اینجوری که تبلیغ کردین فک کردم یه دو سه تا شمش طلا و ویلا دادن
خاله ارزو و عمو مصطفی
20 اردیبهشت 92 12:40
الهی من فدای اون خنده های نازت بشم که دل من رو اینجا اب میکنی ای کاش اونجا بودم این لحظه های شیرینتو از نزدیک میدیدم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد