شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

دختر گلم باور کنم .... ؟؟؟؟

1393/3/4 9:11
نویسنده : مامان و بابا
650 بازدید
اشتراک گذاری

  عروسکم...نفسم...عمرم...

 

باور کنم که به این سرعت بزرگ شده ای؟قلب

باور کنم که دیگر نوزاد نرم و نازک دیروزها نیستی؟

باور کنم دندان های کوچک شیری ات را؟همان ها که تا دیروز زیر لثه ی صورتی رنگت پنهان بود

وقتی برای بار اول مامان گفتی دنیا رابرایم بخشیدی...

وقتی برای اولین بار اولین قدم هایت را بر زمین گذاشتی و راه رفتی به من نشان دادی که بزرگ شده ای...

نشانم دادی که گذر زمان سرعتش از پلک برهم زدن هردویمان سریعتر است... 

مگر نه اینکه من دلم میخواهد تو بزرگ شوی،بالنده شوی،تمام آرزوهایم را رنگ آمیزی کنی،مدرسه رفتنت را عشق کنم،دویدنت را،دانشگاه رفتن و عروس شدنت را و ...

پس چه میشود که گاهی این طور حسرت زده ، التماس ثانیه هایی میکنم که مدام غیب میشوند؟

شاید فرداها قشنگ تر از امروزهایمان شوند...

شاید روزهای پیش رو از روزهای گذشته پرخاطره تر شوند...

اصلا چه معلوم؟

شاید من مادام که مادرم از تمام این گذرها لذت ببرم

شاید خدا تو رو به من داده که تا قیامت شاد باشم

پس بی خیال امروزها...

دستت را به من بده ، میدویم حتی زودتر از عقربه های ثانیه شمار ،  بگذار ما زمان را غافلگیر کنیم ، بگذار ما بیشتر عجله کنیم برای فرداهای زیباتر...

دخترکم... همه ی زندگیم...میخواهم اوج خوشبختی را در کنارت حس کنمقلب

عزیز دل مامانی...حالا که دارمت چرا که نه؟

      

 

 

 

 

دخترم سر میز غذا ، اول به نی نی شیر میده ، بعد خودش .... نمیذاره مامان و بابا غذا بخورن 

 

 

خلاصه یک روز شایلینی به روایت تصویر، صرف نظر از نق نقاش و شیطونی هاش

شایلین عاشق آب بازی 

 

 

 شایلین خانوم ، بفرمایید ناهار

 

 

 شایلین بعد از کلی شیطونی ، در حال ...

1-تفکر که شیطونی بعدیش چی باشه

2- کسب انرژی جهت شیطونی بعدی  

3-همزمان CD خاله ستاره هم میبینه

 

 شایلین در ماه 

البته ببخشید در  پارک ، ولی ترجمه شایلینیش میشه ماه

 

 

ماه ملت 

چیه مگه خنده داره ؟؟؟ خودت میگی ماه !!!!

 

 

 

شایلین  و شاسخین در اتاق شایلین و توی تخت شایلین 

 

 

 

 

 

 نوستالژی شایلینی داخل وان رونیکا

 

 

چیه چپ چپ نگاه میکنی ؟؟ 

 

 

شایلین سوار بر گهواره رونیکا ، در حال آواز خوانی ، تاب تاب عباسی 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (2)

خاله فهيمه
4 خرداد 93 16:22
وااااااااي چقدر باحال بود كلي كيف كردم با اينكه سركار عكسهاي زيبايت را ديدم باور كن حسابي خستگي از تنم بيرون رفت الهي خاله فداي اون ژستهات بره ...نفسي خانمي.......مرسي مامان وباباي خوش ذوق با تشكر از شما كه طرفدار هميشگي اين وبلاگ هستين ، حتي سر كار و در اوج خستگي . بازم ممنون
مهوش
9 خرداد 93 11:04
الهی قربون این دختر ناز برم من . خوشحالم که این روزها بیشتر دیدمت و از دیدنت سرشار از انرژی شدم . همیشه خنده رو لبای نازت باشه شایلین جوون.دوست دارم . مرسي عزيزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد