شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

17 ماهه من

1393/3/15 14:59
نویسنده : مامان و بابا
359 بازدید
اشتراک گذاری

17 ماهه من سلام، عزیزدردانه من سلام

ماهگیت مبارک گل من

گل 17 ماهه من ،شنبه  10 خرداد 93 من و تو دو تاییمون مریض شدیم مامانی غمگین ، روز یکشنبه تو رو، با بابایی بردیم دکتر و دوشنبه هم من رفتم دکتر،شکر خدا که حالا، هر دومون بهتریم و عازم سفریم اگه خدا بخدا می خوایم فردا (جمعه 16 خرداد) یه سفر سه نفره به سمت شمال داشته باشیم ، دخملی نانازمونو ببریم دریا و ببینیم دخملی امسال در اولین دیدار با دریا چیکار می کنه؟

اندر احوالات شایلین جون 17 ماهم:

شایلین جون 17 ماهه ما ، دیگه شده یه پا مقلد و باید خیلی حواسمون به کارا و حرکاتمون باشه تعجب

شایلین  جون 17 ماهه ،ادکلن باباشو بر می داره و می زنه به صورتش ،ای بلا !!!!

شایلین جون 17 ماهه دایم به وسایل رو دراور مامانش دست می زنه و هر کدوم رو هم که برمی داره میگه مسی

و میده به مامانش

- روزی صد دفعه سی دی تولد خاله ستاره رو نگاه می کنه هیپنوتیزم

- شب موقغ خواب صد دفعه من و باباشو بوس می کنه و حسابی خندمونو در میاره . البته همه این کاراشم واسه فرار از خواب خنده

- طرفدار پر و پا قرص هندونه و خربزه ، تا در یخچال باز میشه بدو به سمت یخچال به دنبال هندونه و خربزه و البته دنت

اینفدر هم با اشتها می شینی و می خوری کاشکی همه غذاها رو اینجوری بخوری عزیز دلم 

اینم چند تا از کلمات جدیدی  که دخترم  به زیبایی تلفظ میکنه :

ماست - مرسی - ایست - بابابا ( بابا جون )- ماماما ( مامان جون ) - من - توپ

ضمنا شایلین جون خیلی عاشق درس و مشق و کتابه . عکساشو در ادامه ببینید ....

ودر نهایت شایلین جونم

رویش اولین دندون کرسی و نهمین دندونت در 17همین ماهگرد تولدت مبارک باشه نفسم

 

                                                        پرنسس شایلین 

 

 

شایلین عاشق پارک و ددر 

 

 

 

مراحل مشق نوشتن شایلینی

مشق مینویسوم ، آی مشق مینویسوم

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

 

خسته شدم دیگه ، مگه چیه !!؟؟؟

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (1)

خاله فهيمه
17 خرداد 93 16:36
سلام شايلين جون خانم دكتر خاله .. ماشاا... ذاتا بچه درس خونيه ... همچين ژست گرفتي اگه كسي ندونه فكر ميكنه چندساله پشت كنكور مونده ... الهي فداي اون درس خوندنت بشم انشا.. هرچه زود بزرگ بشي ويه پا خانم دكتر بشي انشا.... هرچند اينجوري دوست داشتني تري عزيزم ...راستي يه جمله هم من از شيرينكاريهاي هفته پيش كه با شما وخاله فايزه داشتم بگم كه برات خاطره بمونه وقتي بهت ميگفتيم رونيكا چي ميگه ؟ باكلي ناز شروع كردي به الكي خنديدن وشيطوني .. اينقدر منو خاله فايزه باهات بازي كرديم كه حسابي انرژيمون تخليه شد ولي ماشا.. به تو انگار نه انگار ... خيلي خيلي دوست داشتني شدي خانوم خانوما ....
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد