3تا5 فروردین 93
دخملی مامان ،3 فروردین بابایی برگشت سر کار و من و تو موندیم بیرجند.
3و 4 فروردین خونه عمه صدیقه و خاله فرشته دعوت بودیم، خونه عمه صدیقه دو تا نی نی دیگه هم بود، ویدا جون و سامان جون.
خیلی خوش به حالت بود هرروز ددر، خونه عمه، خونه خاله، یه عالمه همبازی
هرروز صبح که بیدار میشدی؛ باباجون، مامان جون، خاله آرزو، خاله فایزه میومدن سراغت یا خودت در اتاقو باز می کردی و می رفتی سراغشون
ولی حیف که باز سرما خورده گلکم ، نمی دونم چرا بیرجند همیشه همه سرماخورده اند
5 فروردینم دعوت خاله فریده و سحر جون رفتیم هتل کوهستان اونجاهم با اونکه سرماخورده بودی ولی بهت خوش گذشت
اینم از دخملک سرماخورده ی ما
نمی دونی برای گرفتن این عکس چقدر تلاش کردیم ولی آخرشم نشد که بشه
نفس مامان کنار سفره هفت سین هتل کوهستان
بعد از هتل کوهستان رفتیم خونه دایی فرامرز عید دیدنی که باز آرزو و آذین با دوربینشون کولاک کردن
دست این دختر دایی های گلم درد نکنه با این هنرنمایی های محشرشون