شایلین و رونیکا در باشگاه ژینو
دختر کوچولوی دوست داشتنی من
تو قشنگ ترین لحظه های ناب جوانی ام را رقم میزنی
وقتی با هر نگاه به تو پر میشوم از شور و اشتیاق
و این همه نوشته از سرشوق به خاطر خودم است
تا یادم بماند روزهای زیبایی را که دیگر تکرار نمی شود
و با سرعت برق و باد میگذرد
و همه نوشته هایم از این است
که دلم برای این روزها و برای تویی که سراسر وجودم خود توست تنگ میشود
مه روی من... شایلین من... چه خوب است تو را داشتن
وقتی یادآور ما می شوی که گاهی با تو کودکی کنیم
که با تو صدافت پیش رویمان باشد
و در دنیای خسته ی بزرگ بزرگسالی گم نشویم
از تو ممنونم که دختر کوچولوی دوست داشتنی من شدی
دختر مامان به همراه دخترخالش تو ماه اردیبهشت 95
2 بار باهم رفتین کلاس های عمو ملک
در جلسه اول یه کم با هم زد و خورد داشتین
اما در جلسه بعدی بهتر شدین عزیزای دل من
من فدای این شور و اشتیاقتون بشم
شایلین مامان که خیلی عمو ملک و دوست داشتی و خدایش توسط عمو ملک فعالیتهای جسمانیت خیلی تغییرکرد
آخه دخمل مامان خیلی محتاط و اسلوموشن بود
13 اردیبهشت 95
باشگاه ژینو
دو دختر مودبو ببینین
اینجا نفس مامان مثلا قایم شده
در ضمن 40 ماهگیت مبارک دختر کوچولوی ناز من