23 ماهه من
دختر گلم...نفس مامانی...چقدر زود 23 ماه گذشت:
انگار همین دیروز بود صدای خبر آمدنت می آمد...
خبر زمینی شدنت...
آن روزها 50 سانت بیشتر نداشتی...
حالا شدی یه دختر زیبا با 89 سانت قد...
حالا شدی یک دلربا،عزیز جانم...
شدی تمام هستی ما...
حالا باید نوید 2 ساله شدنت را بدهم عزیزکم...
آری،چیزی نمانده به آن روز با شکوه...
تنها 1 ماه دیگر باقیست تا سالروز جدایی تو از فرشته ها و پیوستن ات به ما زمینی ها...
خواستم بگویم که...
تک تک لحظه های این 23 ماه برای ما...
پر بود از عشق...
از مهربانی...
از محبت...
از زندگی...
برایت دنیایی به زیبایی هر آنچه که زیبایش میدانی آرزو میکنم
مبارکت باشد این روز با شکوه گل من
دخمل گلم دهم آذر واسه بار چهارم با بابایی بردیمت آرایشگاه، آرایشگاه کودک ( وروجک )
ولی متاسفانه ایندفعه هم مثل دفعه قبل آرایشگاه رو گذاشتی رو سرت
اینم دخملی مامان بعد از کلی گریه در آرایشگاه
اینم از دخمل خوش خنده 23 ماهه من
عاشقتم مامانی