شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

شایلین جون 14 ماهه

1392/12/24 12:37
نویسنده : مامان و بابا
320 بازدید
اشتراک گذاری

دخمل مامان، عسل مامان، نفس مامانی سلام 

خوبی عزیزم شما 14 ماهه شدی نانازیمیدونی دیگه داریم آخرین ماه سال 92 رو سپری میکنیم و قراره به خوبی و خوشی یه سال جدید و شروع کنیم ، در این روزای پایانی خیلی شیطون شدی خانومم چشمک

بعد از یه هفته ایی که بیرجند بودیم بابایی اومد دنبالمون و راهی تربت شدیم تو مسیر برگشت خیلی دخمل خوبی شده بودی و بیشتر مسیر و تو صندلیت خواب بودی یکی یه دونم ،آخه خیلی بهتر شده بودی عزیز دللبخند 

خلاصه کلام ، یه چندین روزی هم ، خونه عمه اعظم موندیم وای که اونجا هم خیلی بهت خوش گذشت کلی با علي دوست شدي و هر وقت از بیرون میومد کلی ذوق میکردی، نیلوفر جون و آقا ایمان هم از تهران اومدن و دیگه خیلی خوش به حالمون شد و کلی بهمون خوش گذشت .

تازشم پنجمین دندونتم شنبه 10 اسفند ماه 92 خونه عمه اعظم رویت شد

اندر احوالات این روزای گل دختر :

باید بگم دخمل گلمون یه خرده تنبل شده،  شایدم بازیگوش !! هر چی کلمه تا 13 ماهگی بلد بود همونارو گذشته کنار چه برسه به اینکه کلمه جدید یاد بگیری

ولی هنر جدیدی که خاله آرزو بهت یاد داد: ازت سوال میکنیم چند سالت با انگشت نشون میدی 1

و هنری که خودت آموختی و خیلی باحال بود : ماهی میشی ( خونه عمه اعظم دوست داشتی همش بری جلوی آکواریوم یه لحظه هم دیدیم دخملی باهوش داره ادای دهن ماهی ها رو در میاره تعجب)

 

 

 

 

ماجراهاي شايلين و زنجير علي 

ماجراهاي شايلين و جوجه اردك خوشگل 

ماجراهاي شايلين در اعماق اكواريوم

 

 

 

ماجراهاي شايلين و تاتي تاتي 

 

ماجراهاي شايلين و حس بخشندگيش 

 

و بالاخره ....

آب بازي به شيوه آپارتماني 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله فهيمه
25 اسفند 92 17:06
سلام شايلين كوچولوي عزيزم نميدوني كه چقدر دلم برات تنگ شده متاسفانه اين روزهاي آخر سال از يكطرف باكارم خيلي مشغول شدم از سوي ديگر هم كلاسها وكارهاي خونه نميذاره كه وقت بذارم بيام ببينمت .. بينهايت از باباومامان مهربونت ممنونم كه با گذاشتن عكسهاي زيبايت خاطرات را به اشتراك ميگذارند خسته نباشي خاله جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد