شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

مزرعه عشق

سرماخوردگی دخملی

1392/12/20 15:59
نویسنده : مامان و بابا
238 بازدید
اشتراک گذاری

ناناز مامان سلامقلب

دخملی مامان باز سرماخورد و این دفعه از مامانش گرفت الهی مامانی فدات شهناراحت

انان که دارم این پست و میذارم شکر خدا یه هفته ایی هست که خوب شدی ( خدا جونم شکرت )

سرماخوردگی خیلی طولانی بود و دخملیمم خیلی اذیت شد هر روز آبریزش بینی و سرفه . میشه گفت حدود 10 روز روزه بودی چند روز اول که کاملا بی اشتها پس از چند روزم اگه میخواستی چیزی بخوری سرفه هات نمی ذاشتن و بی خیال میشدی نانازمماچ

روز دوشنبه 28 بهمن 92 با بابایی بردیمت دکتر ، آقای دکترم گفتن شکر خدا گلوی دخملیم چرک نداره. تا روز چهارشنبه بد نبودی ولی از چهارشنبه شب تا عصر پنج شنبه نگو و نپرسنگران شب تا صبح دائما در حال بهانه جویی گریهصبح روز پنج شنبه هم تصمیم داشتیم بریم بیرجند ولی خدا اون روز رو نیاری دائم از چشمات آب میومد و نمی تونستی چشماتو باز کنی ، به بابایی گفتم نریمو و دخملی رو ببریم دکتر ولی بابایی گفت این سرماخوردگی یه دوره داره که باید تموم بشه تعجب

 خلاصه کلام  ، دخمل مامان تا گناباد در همون حال تو بغل مامانش بود و شکرخدا از گناباد به بعد چشماتو باز کردی و بهترشدی ...

ولی خوب شد رفتیم بیرجند چون هم من دست تنها نبودم هم به شما که عاشق شلوغی خیلی خوش گذشت و کلی با آرمیتا و سپنتا و متین بازی کردی.ماچ

 

اینم شایلین خانم بی حال در بدو ورود به بیرجند خونه مامان بزرگ قمری با تاتی روی نی نی خاله آرزو

 

 

 

 

آخه مامانی ،خاله آرزو تاتی رو آوردن تا شما راه بری ،  نه توش لم بدیچشمک

 

 

آفرین این شدتشویق

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله فهيمه
20 اسفند 92 15:37
سلام شايلين خانم تنبل ...پاشو پاشو بهاره ...عيدشده باز دوباره ...اين شعر رو فقط براي دخملي تنبلمه...عزيز جون پس كي ميخواي راه بري ...آفرين به تو ..تو ميتوني ....نااميد نشو....پاشو.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد