شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

مزرعه عشق

تب کردن شایلین طلا

1392/9/22 17:06
نویسنده : مامان و بابا
404 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل نازم 

فدای تو نازگلم بشم که مریض شدی

 از جمعه 15 آذر به مدت 4 روز تب داشتی عزیزم ، روز یکشنبه از دکتر شاه فرهت وقت گرفتیم و با بابایی بردیمت دکتر آقای دکترم گفت تا فرداشب تبت قطع میشه و تا پنج شنبه هم سرفه هات خوب میشن تعجب

همه می گفتند از دندونات ولی ما که از دکتر نپرسیدیم و فکر کنم دکترا یه این نظریه اعتقاد ندارن 

آفای ذکتر شربت سرماخوردگی و سالبوتامول داد که متاسفانه شما گل دخترم به شربت سالبوتامول جساسیت داشتی و تا شربت رو بهت میدادم دور لبت لبو میشد خوب در نتیجه دوبار بیشتر نخوردی.

روز دوشنبه بهنر بودی ولی روز سه شنبه تازه علائم سرماخوردگی نمایان شد و کلی آبریزش بینی داشتی و سرفه میکردی ، سرفه هات در حدی بود که انگار می خوای بالا بیاری عزیز دلم و دل مامانی ریش ریش می شد  مخصوصا وقتی که تو عالم خواب این حالتا بهت دست میده مامانی خیلی ناراحته...

تو این هفته خیلی بد غذا شدی  و هیچی نمی خوردی گلم .امیدوارم هرچه زودتر حالا خوب بشه و اشتهات بیادسر جاش نفسم ( تازشم مجوز غدای خانواده هم واست صادر شد  ولی نمی دونم این چه صیغه ای که آقای دکتر می گفت هر غذایی که باباش می خوره ، به تو هم بدیم....پس زودتر خوب شو تا غذاهای خوشمزه خوشمزه رو تجربه کنی نانازم )

 از طریقه خوردن قطره استامینوفن و شربت سرماخوردگیتم نگو و نپرس

این مدت که مریض بودی طبیعتا بهانه جویات زیاد بود و بابایی هم که مجبور بود بره سرکار.

خدا مامان جون باباجون رو سالم و سلامت جفظ کنه و عمر طولانی و با عزت بهشون عطا کنه که چه تو این مدت چه از بدو تولدت و چه تو تمام مراحل زندگی یار و یاور و پشتیبان و کمک دستم بودن 

 

تلاش در جهت کاهش تب شایلینی !!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مهوش و بهروز
22 آذر 92 18:18
سلام نفسی، وقتی شنیدم مریض شدی کلی ناراحت شدیم میخواستم بیام دیدنت ولی خودمم سرما خوردم و تلفنی جویای حالت شدم.امیدوارم که همیشه سلامت باشی عزیزم.دوست داریم.
مامان و بابا
پاسخ
بی نهایت سپاسگذارم ایشاا... شما هم همیشه سالم باشید
خاله فهيمه
24 آذر 92 12:25
شايلين جون ديروز خونتون بودم خيلي خوشحال شدم كه دوباره به لطف خدا سرحال وخوب شدي انشا...هيچ وقت مريضي به سراغت نياد عزيزمن ..
مامان و بابا
پاسخ
ممنون خاله جون بازم بیان خونمون دوست دارم
حسام
30 بهمن 92 19:38
ای جانم بالاخره از نزدیک دیدمش و تونستم روی ماهشو ببوسم. امیدوارم همیشه همتون سلامت باشید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد