یادش بخیر اول مهر
دختر نازنینم بادش بخیر ، همیشه نزدیک مهر که میشد ما پسرا نگران موهامون بودیم و از اینکه باید اجبارا موهامونو کوتاه که نه ، کچل کنیم ناراحت بودیم . زمانیکه ما درس میخوندیم ( البته خیلی قدیم هم نبود ، فکرنکنی الان سن من خیلی بالاست) فکر کنم تا اواسط دبیرستان کوتاه کردن موها در حد نمره چهار اجباری بود ولی الان که اغلب دانش آموزا از ابتدایی گرفته تا دبیرستان در حد بوندس لیگا موهاشونو فشن میکنن. خلاصه از این حرفها و خاطرات که بگذریم به یاد اول مهر دیروز شما رو بردیم آرایشگاه دایی ثابت که مخصوص کودکان بود.برای اولین بار بود که تو زندگی چند ماهت میرفتی آرایشگاه، دایی ثابت خیلی آقای خوش اخلاقی بود و تازه ، با هم آشنا در اومدیم و کلی گفتیم و خندیدیم و موهای شما رو کوتاه کرد . البته از کچلی نجات پیدا کردی چون نظر ما این بود که موهات با ماشین کوتاه شه ولی دایی ثابت موافقت نکرد. خلاصه از آرایشگاه اومدیم خونه میخواستیم ازت چند تا عکس بگیریم که شما خوابیدی و تا ساعت 12 منتظر شدیم که بیدار شی ولی شما دختر شیطون اونقدر خوابت سنگین بود که مجبور شدیم در حالت خواب ازت عکس بگیریم .
این هم دو تا از عکسهای دختر گلم