واکسن چهار ماهگی
دخملی مامان نوبت واکسن چهارماهگیتم رسید. صبح روز یکشنبه 15 اردیبهشت 92 رفتیم مرکز بهداشت ویلا ، ولی این دفعه بدون بابایی چون بابایی سرکار بود. پس طبق معمول به باباجون و مامان جون زحمت دادیم و با همدیگه راهی شدیم .من این سری خیلی نگران بودم آخه گفتم دیگه هوشیار شدی و خدا بخیر کنه ، مخصوصا اینکه شب قبل بردیمت حموم و تو ،عروسک مامان با جیغات 12 واحدو گذاشتی روسرت
تو مرکز بهداشت اول قد و وزن و دورسرتو اندازه گرفتن
قد 64 سانت
وزن 6/600 گرم
دور سر 41/9 سانت
یعدش مسئول واکسیناسیون یک قطره فلح اطفال داد خوردی و یک واکسنم زد به رون پای چپت
خانمی من ،فقط لحظه واکسن زدن جیغ کشیدی و بعدشم ساکت شدی آخ که چقدر تو خانمی
تو ماشینم بغل مامان جونت گرفتی خوابیدی و یک ساعتی خواب بودی
وای که چه ناز خوابیدی ملوسکم
وقتی هم که بیدار شدی بهت قطره استامینوفن دادم تا خدایی نکرده تب نکنی گلم